سالها است که طرح های معمول توسعه شهری یعنی طرح جامع و طرح تفصیلی به علت نقایص متعدد در زمینه های مختلف از تئوری و مبانی نظری گرفته تا روش شناسی، تکنیکها، عدم پیشبینی ساز و کارهای اجرا و تحققپذیری در کشورهای مبدع آنها، از دستور کار خارج شده است. ولی در کشور، به دلیل گوناگونی هنوز به قوت و قدرت خود از جایگاه مستحکم قانونی و ویژهای برخوردار است. از جمله موارد ملموس ناکارامدی طرحهای جامع و تفصیلی بحث نوسازی بافتهای فرسوده است؛ به طوری که ساز و کارهای معمول این طرحها که برای بافتهای متوسط شهری با شرایط خاصی قابل اجرا است، در بافتهای فرسوده و تاریخی که شرایط کالبدی، اجتماعی و اقتصادی ویژه و پیچیدهتری دارد، غیرقابل استفاده است. این ناکارامدی از یکسو و لزوم تهیه طرحهای قابل تحقق در بخش وسیعی از بافتهای شهری کشور که تحت عنوان بافت فرسوده شناسایی شده بودند، از سوی دیگر، سبب شد تا با استفاده از بومی سازی تئوری «منظر » و نگرش سیستمی به شهر، «شرح خدمات منظر شهری محله» به عنوان طرحهای موضعی نوسازی و احیای بافتهای تاریخی و فرسوده تهیه و تدوین شود. این نوشتار به معرفی و بررسی ظهور «طرح منظر شهری محله» در ادبیات طرحهای توسعه شهری، به ویژه طرحهای نوسازی بافتهای فرسوده میپردازد.