گردشگری ساحلی از جمله فعالیتهای جاذبی است که به دلیل تنوع اکوسیستم و ترکیب آب و خشکی، قابلیتهای چندگانهای در سطح جهان دارد. کشور ایران با داشتن حدود 5 هزار کیلومتر خط ساحلی در سه حوزه جغرافیایی مختلف (خزر، خلیج فارس و دریای عمان) توان بالایی در زمینه استقرار فعالیتهای گردشگری دارد. اما به دلیل فقدان یک نظام جامع در زمینه توانسنجی، برنامهریزی و بهرهبرداری از انواع گردشگری ساحلی، کمترین میزان استفاده مناسب و پایدار از این قابلیت را فراهم نموده است. بدیهی است وجود برخی ضوابط و معیارهای فرهنگی و عرفی حاکم بر جامعه اسلامی ایران، امکان استفاده آزاد و بدون محدودیت از سواحل را همانند سایر کشورهای ساحلی فراهم نمیکند، از این رو منظور از گردشگری ساحلی در ایران، بررسی ابعاد موضوع با اصل پایداری محیط و تناسب کاربرد آن با ویژگیهای جامعهشناسی ایرانی است. از سال 1380 و براساس الزامات بینالمللی (خصوصاً دستورکار 21)، طرح جامع مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی ایران (ICZM)1 برای نخستین بار کل منطقه ساحلی کشور را که شعاع تقریبی 10 کیلومتر از سواحل را دربر میگیرد، به عنوان یک منطقة ویژه با عملکردهای چندگانه از جمله گردشگری، مورد مطالعه قرار داده است و در قالب یک مدل توانسنجی از سواحل ایران برای گردشگری، پهنه ساحلی را منطقهبندی کرده است. مقاله حاضر به بررسی ابعاد موضوع و معیارهای قابل استفاده در این مدل میپردازد