مدیریت یکپارچه شهری در خدمت توسعه اجنماعات محلی

نویسنده

دکترای برنامه ریزی شهری و منطقه ای

چکیده

بیش از یک دهه است که سخن از ضرورت یکپارچگی مدیریت شهری در ایران مطرح شده و گزافه نیست که بگوئیم به تکراری ملالت‌بار و بی‌نتیجه بدل شده است. حال پرسش این‌است که چرا چنین ضرورت مسلّمی عملی نمی‌شود؟ آیا به راهگشایی و اثر‌بخشی این یکپارچه‌سازی باور نیست یا آن‌که این‌گونه تمرکز‌زدایی را برنتافته و همچون رقیب تلقی می‌کنند و در نتیجه مانع اجرای آن هستند؟ جالب آنکه در هر یک از این حالات، آشکارا مخالفتی دیده نمی‌شود و همچنان به «شاید وقتی دیگر» موکول می‌شود! در این نوشتار کوتاه، فارغ از پرسش فوق، پنج نکته کلیدی مرتبط با تحقق یکپارچگی مدیریت شهری در ایران و به‌طور مشخص تهران، به هم‌اندیشی گذاشته می‌شود :
نخستین نکته برای ترتیبات نهادی لازمه چنین یکپارچگی، تقاطعی بین ساختار‌ بخشی(Sectoral) «بخش دولتی» (دستگاههای دولتی) با ساختار فضایی(Spatial) «بخش عمومی» (شهرداری‌ها و شورای شهرها) است؛ در واقع نیاز به ایجاد سطح حکومت محلی در ایران است که با تفویض اختیار و منابع مرتبط به شهرداری و شوراها برای تمام اموری که در سطح شهر قابل اجرا، اداره و پاسخگوئی است، می‌تواند عملی شود. ذکر این نکته لازم است که در اوایل دهه هشتاد میلادی در زمان کودتای نظامی در ترکیه و نیز در اندونزی تحت حکومت دیکتاتوری سوهارتو، به ضرورت سطح حکومت محلّی -حداقل در کلان‌شهرها- پی‌برده شد و این سطح حکومت در کشور از آن پس ایجاد شد. برقراری مدیریت یکپارچه در تهران بدون گسترش حیطه قدرت و عمل شهرداری و شورای اسلامی شهر ممکن نیست و در این ارتباط امید است تمهیدات قانونی و تغییر رویه بخش دولتی برای خودگردانی شهرها جامه عمل بپوشد.
 نباید تصور کرد که یکپارچگی اِکسیری است که به خودی خود، مشکلات کلان‌شهری غرق در مشکلات را چاره خواهد کرد؛ بلکه در صورت تحقق بند پیشین، تازه بستری فراهم می‌شود که تنها با تغییر رویه شهرداری‌ها به سوی توسعه پایدار و شهروند‌مداری، می‌توان به بسیج اجتماعی و منابع نوین با اراده و راه حل‌‌های بدیع امیدوار بود. صرف افزایش کارایی و جلوگیری از هم‌پوشی‌ها و تباینات در یکپارچگی مدیریتی برای مشکلات عظیم تهران کافی نیست و لازم آن‌است که با رویه و شیوه مدیریتی دگرگون شده‌ای، در جهت دربرگیرندگی تمامی کنشگران توسعه کلان‌شهر اقدام نمود.
 همچنین در این یکپارچه‌سازی مدیریت منطقه کلان‌شهری نباید از تعبیر«مدیریت واحد» به معنای ایجاد فرا‌‌شهرداری ابرقدرتی صحبت نمود که گویا پدرسالاری مهربان می‌خواهد همچون کارفرمایی یگانه و غول‌پیکر، تمامی عرصه‌های شهر و شهروندی را قبضه کند! می‌بایست در یکپارچگی مدیریت کلان‌شهر تهران، نظامی هماهنگ‌کننده از سطح خرد (اجتماعات محلّی/شورایاری‌ها) تا سطح میانه(مناطق، شهرداری و شورای‌اسلامی تهران) و سپس تا سطح کلان (مجموعه کلان‌شهری تهران و شورای‌اسلامی شهرستان) به‌وجودآورد که از یک سو اصل مسئولیت و اجرای امور در پایین‌ترین مقیاس عملی(Subsidiarity) رعایت شود و از سوی دیگر، اصل همبستگی و همیاری داوطلبانه اجتماعات محلی و مناطق در مجموعه کلان‌شهری مدّنظر باشد.
 ظرفیت‌سازی در شورا و شهرداری بر پایه یکپارچگی مدیریت شهری، باید به‌نحوی صورت گیرد که با استفاده از توان جمعی مجموعه به ابتکاراتی برای بهره‌برداری از فرصت‌های جهانی‌شدن و کاهش تهدیدات آن دست یازد. رهنمود کلی در این ارتباط، ایجاد «مکان‌های با قدرت» با اتکاء بر اجتماعات محلی (Local Communities) و در برابر «قدرت‌های بی‌مکان» مانند شرکت‌های فراملیتی است. مدیریت یکپارچه کلان‌شهر تهران لازم است بنابر متقضیات ویژه خود و در راستای چشم‌انداز توسعه 1404 جمهوری اسلامی ایران، پیشتاز توسعه در تعامل سازنده با شهرهای منطقه بین‌المللی خود باشد.
 واپسین نکته به یادآوری عالی‌ترین هدف از یکپارچگی مدیریت شهر باز می‌گردد که عبارت از توسعه پایدار (مجموعه‌ای از عدالت اجتماعی، زیست‌مندی اقتصادی و تعادل اکولوژیک) است. باور راسخ براین است که پایداری مجموعه کلان‌شهری جز با تقسیم آن به واحدهای اجتماعات محلی ممکن نیست. تنها در این صورت است که پیوندهای پایدار و نیرو‌بخش متقابل بین اجتماعات و محیط به‌وجود می‌آید و همزیستی با طبیعت و با یکدیگر جانشین رقابت با حراج دارایی نسل‌های آینده و «طبیعت فروشی» می‌شود. از این رو راهبرد نیل به توسعه پایدار کلان‌شهری به ایجاد منظومه‌ای از واحد‌های فضائی خودگردان همراه با توسعه اجتماعات محلّی در چارچوب نظام مدیریت یکپارچه شهری باز می‌گردد. این همان چیزی است که گمگشته برنامه‌ریزی شهری کنونی کشور است و گویی با طرح و اجرای نقشه‌های کاربری زمین و زیر ساخت‌ها و مانند آن‌ها، کالبد شهر موجب توسعه اجتماعات می‌شود. یکپارچه شدن مدیریت شهری این امکان را می‌دهد که علاوه بر کالبد، کارکرد و محتوای اجتماعی و اقتصادی را نیز با یکدیگر در فرایند برنامه‌ریزی توسعه مورد توجه قرار داد و مهمتر از این فراورده (Product)، فرایند(Process) مشارکتی و در‌برگیرنده کثرت شهروندان را به راه انداخت؛ فرایندی که لازمه توسعه پایدار و شهروند‌مدار است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

-

نویسنده [English]

  • Mozafar Sarrafi
چکیده [English]

-

کلیدواژه‌ها [English]

  • -