برای هر شهروندی محیط و منظر شهری، جنبه عینی و ذهنی دارد. به گونهای که این محیط را در کاوشهای احساسی و شناختی خود درک و دریافت می کند. این ادراک که هم به طور خودآگاه و هم ناخودآگاه صورت می گیرد، بر احوال و احساسات افراد تاثیر می گذارد. در هنگام گذر افراد از یک فضای شهری، عوامل محیطی مختلفی، ذهن آنها را به خود مشغول می کنند. هر چند احساسات و شرایط درونی انسانها، در نوع نگاه ایشان به محیط، تاثیر زیادی دارد، اما تجربه ثابت کرده است که تاثیر محیط و فضای اطراف نیز در ایجاد واکنشهای انسانها -تشدید و یا کاهش احساسات لحظهای- تاثیر قابل ملاحظه ای دارند.
هرپدیده منظر در یک محیط شهری، مجموعه ای از محرک های محیطی است. این محرکها اطلاعاتی را باخود به همراه دارند که ادراک فضا را در ذهن افراد مقدور می سازند. طبق این اطلاعات و ادراکات است که انسانها نسبت به آن فضا، محیط و حتی نسبت به آن زمان قضاوتهای خود را انجام میدهند. احساسات افراد در این محیط شکل میگیرند و رضایت و عدم رضایت را به وجود می آورند. این محرکها توسط حواس دریافت شده و فرآیند ادراک به صورت ذهنی پردازش می شود. این اطلاعات نه تنها شامل فرم، عملکرد و معنای محیط هستند، بلکه شامل فاصله ها، مرز های کنش متقابل و در حقیقت آستانه و حریم های یک فضا نیز می باشند. تمامی این محرکها منشاء احساساتی هستند، که در گذر، یا در استفاده از یک فضای شهری در انسان به وجود میآید. این احساسات میتوانند در نهایت منجر به احساس رضایت و یا عدم رضایت از یک محیط گردند و یا در کل هدف از حضور انسان در یک محیط شهری را تغییر دهند. این تغییر هدف ممکن است مثبت و یا منفی باشد. آنها می توانند افراد را جلب و یا دفع کنند و یا حتی آنها را ترغیب به عملی مناسب و یا نامناسب کنند.
حضور مکرر در یک محیط شهری، در پیش زمینه ذهن افراد، رفتارهای محیطی این افراد را شکل می دهد و این همان رفتار هائی هستند که به صورت ناخودآگاه توسط اشخاص در سایر بافت های شهری اطراف آن محیط بروز می کند. عدم توجه به حرمت و حقوق شخصی انسان ها در یک محیط شهری، نه تنها در آنها نسبت به آن فضا احساس بیزاری بهوجود میآورد، بلکه دیدگاه رفتاری ایشان را در رویارویی با سایر محیط های شهری اطراف آن مکان را نیز شکل میدهد. بنابراین یکی از مهم ترین اصول طراحی محیط های شهری، توجه به آستانه حریم و فعالیتهای انسانی در آن محیطها است