عضو هیئت علمی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
چکیده
بحث هنر شهری متوجه عرصههای عمومی شهر است؛ صحنههایی که جریان زندگی شهری در آن به وقوع میپیوندد نه تنها جنبههای کالبدی متناظر با آن همچون عبور و مرور و حمل و نقل را مدنظر قرار میدهد، بلکه جایی است که مکث اتفاق میافتد و زندگی شهری به نمایش درمیآید. این عرصهها با مقیاسهای متفاوت در پهنههای شهری وجود دارد و بسته به میزان ارزششان نیز متغیر است. در دهههای اخیر با کاهش جریان زندگی در عرصههای شهری مواجه بودهایم بهطوریکه این عرصهها تقریبا متروک شدهاند. تنها در دهه حاضر شاهد رونق این جریان هستیم. آن هم به علت وجود تقاضاست. عرصههای عمومی شهر به تبعیت از تقاضای جامعه شهری پدید میآید. صرف حضور کالبد، موجد جریان زندگی شهری نخواهد شد. زندگی شهری از جنس «کیفیت» است. سکونت در شهر از جنس کمی ولی حیات مدنی امری کیفی است و باید با معیارهای کیفی آن را ارزیابی کرد. با این حال در توسعه شهری پنج دهه اخیر شهرها عموما مبتنی بر معیارهای کمی برنامهریزی شهری بوده است. گویا موضوع کیفیت در برنامهریزی شهری جایی ندارد. صرفا حضور یک برنامهریزی خوب در مقابل برنامهریزی بد یا توسعه شهری مبتنی بر برنامهریزی معقول در مقابل توسعه بیبرنامه نمیتواند کیفیت ایجاد کند.