استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان و کارشناس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران
چکیده
جهان شهری در قرن بیست و یکم برای استمرار حیات و پویایی خود نیازمند دسترسی به خدمات متنوع است. ارایة این خدمات خود مستلزم ایجاد زیرساختهای متنوع و مختلفی است و نیاز روزافزون به ارایه خدمات، گسترش همهجانبه این زیرساختهای شهری را اجتنابناپذیر کرده است. نگاهی اجمالی به فهرست این زیرساختها، اهمیت و جایگاه آنها را در شهر و برنامهریزیهای مرتبط به آن نشان میدهد : • زیرساختهای حمل و نقل شامل انواع مختلف خیابانها و بزرگراهها، زیرگذرها و روگذرها، پایانهها و ایستگاههای عمده حمل و نقل عمومی شامل ایستگاههای مترو، خطوط ریلی و اتوبوسرانی و نیز فرودگاههای واقع در محدوده شهرها؛ • زیرساختهای ارتباطی شامل دکلهای مخابراتی، تجهیزات و تأسیسات مخابراتی موجود در داخل بافت شهری، و تجهیزات و تأسیسات تلفنهای همراه؛ • زیرساختهای مرتبط با تأمین منابع حیاتی شهر از جمله : • زیرساختهای تأمین آب شرب شامل تصفیهخانهها، منابع آب سطحی و هوایی؛ • زیرساختهای تأمین الکتریسیته شامل دکلها، کابلکشیهای هوایی و زمینی و پستهای برق؛ • زیرساختهای زیرساختهای تأمین گاز شامل پستهای تقلیل فشار و سایر تجهیزات مرتبط با آن. ایجاد هریک از انواع زیرساختهای شهری در دو مقیاس زیرزمینی و روی زمینی رابطه آن با قلمروها و حوزههای مختلف شهری را دچار تحولات و دگرگونیهای خاصی میکند. رابطه میان زیرساختها و منظر شهری نیز از این قاعده مستثنی نیست. این رابطهای دوسویه است که به بررسی اول، نقش و جایگاه زیرساختهای شهری در منظر شهری و دوم، نقش و جایگاه منظر و منظرسازی در برنامهریزی و اجرای این زیرساختها میپردازد. ویژهنامه حاضر تلاش میکند مدخل و مقدمهای بر این ارتباط دوسویه را ارایه کند. طبیعی است که گسترش فزایندة زیرساختهای شهری، منظر شهری را با چالشهای متعددی روبهرو میکند و بروز این چالشها سبب شده است پژوهشگران عرصههای مختلف به بررسی مسایل و چالشهای مختلف و ارایه راهحلهایی برای آنها در قبال حوزه منظر شهری بپردازند (برای مثال، ن.ک. Gill, et al., 2008; Schrijnen, 2000; Serrano, et al., 2002;). یکی از چالشهای اساسی مطرح در این پژوهشها چندپارگی و گسست (Fragmentation) است. گسست در اینجا به معنای کمبود یا فقدان ارتباط و یکپارچگی در منظر شهری و ساز و کارهای مسبب آن و تغییرات ثانویه فرایندهای اکولوژیکی بر اساس آن است (Serrano et al., 2002 : 113). بدیهی است گسترش روزافزون زیرساختهای شهری عامل اصلی در بروز این پدیده به شمار میآید و حضور این زیرساختها ساختار منظر و متعاقب آن فرایندهای زیستمحیطی حاکم بر آن را نیز دستخوش تغییرات عمده میکند (برای مثال، ن.ک.Saunders et al, 1991; Laurance, 1997). بدین ترتیب، ایجاد محدودیت برای این پدیده، یعنی گسست و چندپارگی، و تلاش برای ادغام و ترکیب زیرساختهای شهری در بستری یکپارچه، بر اساس مباحث علمی و همچنین بهکارگیری ابزارهای مختلف برنامهریزی و ارزیابی از جمله ارزیابی اثرات زیستمحیطی (EIA) و ارزیابی راهبردی محیط زیست (SEA) و همچنین پژوهش در زمینه چگونگی بهکارگیری ابزارهای حقوقی و اجرایی ضروری به نظر میرسد. انتشار این ویژهنامه از سوی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، گامی آغازین در این بحث و مسایل و چالشهای مرتبط با آن است و امید میرود این اقدام در آیندهای نزدیک فرصت و مجال لازم برای طرح رویکردها، فرایندها و ابزارهای مطرح در این زمینه را بهوجود آورد.
Gill, S.E, et al (2008) Characterizing the urban environment of UK cities and towns: A template for landscape planning Landscape and Urban Planning (87), 210-222 Laurance, W.F. (1997) Responses of mammals to rainforest fragmentation in tropical Queensland: a review and synthesis Wildl. Res (24), 312-603 Saunders, D.A., Hobbs, R.J., Margules, C.R. (1991) Biological consequences of ecosystem fragmentation: a review Conserv. Biol 1 (5), 18-32 Schrijnen, P.M. (2000) Infrastructure networks and red-green patterns in city region Landscape and Urban Planning (48), 191-204 Serrano, M, et al. (2002) Landscape fragmentation caused by the transport network in Navarra (Spain): Two-scale analysis and landscape integration assessment Landscape and Urban Planning (58), 113-123