تئوری منظر؛ راهحل تداوم هویت محله در روند نوسازی شهر
چکیده
نوسازی بافتهای فرسوده شهری یکی ازچالشهای مدیریت شهری دهه اخیر ایران است. طبق معیارهای مصوب شورای عالی شهرسازی در کل کشور حدود 55000 هکتار بافت فرسوده شناسایی شده است. این بافت ها اکثراً خارج از ناحیه تاریخی شهر هستند و در آنها کارکردهایی در مقیاس شهر وجود ندارد. وسعت زیاد بافتهای فرسوده و جمعیت بالای ساکن در آنها، دو شرط اساسی برای انجام نوسازی را تعیین می نماید؛
اول، حفظ جمعیت ساکن در بافتهای فرسوده و جلوگیری از مهاجرتهای درونشهری است. تجربههای جهانی و ملی نشان داده است برنامه ریزی برای جابجایی ساکنین این نوع بافتها و نوسازی صرف کالبد (که اغلب به منظور جلب منافع اقتصادی و بهرهکشی از زمین ارزان و موقعیت شهری آن صورت میگیرد) نوعی پاککردن صورت مساله است. زیرا در عمل محلات و بافتهای فرسوده جدیدی توسط ساکنین رانده شده در گوشه دیگری از شهر سر بر میآورد. دوم، لزوم اجرای نوسازی به دست خود ساکنان محله است. زیرا طبق اظهار نظر متصدیان امر، نوسازی هر هکتار بافت فرسوده از طریق مداخله متمرکز 100 میلیارد ریال هزینه در بر دارد، در این صورت هزینه واقعی نوسازی بافتهای فرسوده کشور، رقمی نجومی و تأمین آن از سوی دولت، غیر ممکن خواهد بود. لذا ضروری است که روند نوسازی در جریان تحولات تدریجی شهر، هدایت شده و بر اساس اولویتهایاجرایی صورت پذیرد.