منشأ بسیاری از بحرانهای اجتماعی و شهرنشینی، بیتفاوتی مردم نسبت به تغییرات محیط و تبعات آن همچون تضعیف فرهنگ و هویتهای محلی است. علائم و نمادهایی که جامعه شهری از طریق آشنایی وانس با آن، قادر به بازشناسی اطلاعات محیط شهری است، جزئی از منابع هویت فضایی است و نقش آنها به مثابه دستور زبان ادراک خوانایی مکنونات اجتماعی و سیاسی شهر است. منظر شهری، به عنوان تجلی خارجی یک کلیت واحد، محصول انطباق لایههای اطلاعاتی متعدد در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، بوم شناختی و ... از شهر بوده و در گونهشناسی نقشهای مختلفی که تاکنون بر عهده داشته است، مهمترین نقش آن، فراهمآوردن امکان قرائت کلیت شهر به مثابه یک «متن» است. بر اساس مطالعاتی که از دهه 1960 میلادی در زمینه «نشانه شناسی» شهری بهعمل آمده است، میتوان منظر شهری را نظامی از «دال»ها انگاشت که به مجموعهای از «مدلول»ها اشاره مینماید. فهم منظر شهری به مثابه «نظامی از نشانهها» که قادر به «پیام»رسانی در زمینههای گوناگون است، امکان «قرائت» و «خوانش» متن شهر وکشف و یا تاویل معانی آن را فراهم می سازد.