طرحها و فرایندهای برنامهریزی و طراحی شهری دو نقش عمدة تاریخی، یکی هدایت توسعههای جدید در اراضی دستنخورده و دیگری هدایت فرایندها و رویههای اصلاحی در سطوح و ابعاد مختلف درون شهرها را داشته است. بر اساس یک تصور نادرست، نقش اول طرحهای (توسعه) تنها در اراضی بکر و دستنخورده خارج شهرها و نقش دوم آنها (اصلاح و بهبود) فقط در بافتهای درون شهر خلاصه میشود. اما نظریات دهههای اخیر معتقد است که برای جوابگویی به توسعه، میتوان به جای اشغال زمینهایی که دستنخورده و به شکل طبیعی خود باقی مانده است، از ظرفیت بافتهای شهری استفاده نمود. رویکرد توسعه درونزا مفهومی نوین را ارائه میدهد که براساس آن نقش اول و دوم طراحی و برنامهریزی شهری به نحوی تلفیق شده و اصلاح، بهبود و مداخلات درون شهری در خدمت توسعه قرار میگیرد و بدین صورت مفهوم اصلاح و بهبود با توسعه در میآمیزد. توسعه میان افزا به عنوان یکی از تجلیات توسعه درونزا سادهترین راهبرد برای تحقق این رویکرد است.