گردشگری به مثابه نظام معرفت

نوع مقاله : مقالۀ ترویجی

نویسنده

استادیار دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

چکیده

1. تصویر رایج گردشگری در ایران، در نمونه های سطح بالا، راهنمایی است که در میان فضاهای یک مجموعه تاریخی به گروه گردشگران توضیحاتی درباره شهرت بنا می دهد: سال ساخت، دوره حکومتی، اندازه ها، تعداد اجزاء مهم، سبک کلی و روایتهای هیجان انگیزی که از مجموعه چهره ای رمزآلود و ماورایی می آفریند. گردشگر پس از مراجعت، به سرعت داده های نخستین را به فراموشی می‌سپارد و از ترکیب داستان ها و افسانه‌های وابسته، که با شاخه های سست به مجموعه تاریخی متصل شده تصویری افسانه ای می سازد که با حقیقت شیء  فاصله زیاد دارد و امکان بهره‌مندی از تجربه تاریخی را به حداقل می‌رساند. در این رویکرد آثار تاریخی اشیائی برای نازیدن و اعجاب مخاطب اند و بنا نیست چراغ راه آینده باشند. درنتیجه گردشگری از این نوع، به تفرجی بدل می شود که برهم زننده عادات روزمره است و نوعی تمدد اعصاب؛ و انتظار معرفت از آن به حداقل می گراید. این است که در جامعه ما مفهوم گردشگری به گشت وگذار و خوش گذرانی نزدیکتر است تا سیاحت و عبرت. اولی حالت روحی موقت انسان را نشانه می گیرد و دومی معرفت و فهم پایدار او را. روشن است در گردشگری نوع دوم، که معرفت گراست، نشاط ناشی از سفر و تغییر حالت متعارف نیز نهفته است، اما هدف آن توسعه بینش و ارتقاء فهم گردشگر در مواجهه با تجربه پیشینیان یا طبیعت است.

عنوان مقاله [English]

tourism, a cognitive system

نویسنده [English]

  • Seyed-Amir Mansouri
چکیده [English]

1. The common image of tourism in Iran, in high-level samples, is a guide that provides explanations about a building’s popularity among the spaces of a historical collection: construction year, regency, sizes, number of important components, general style and interesting stories that create a mysterious visage of the complex. The tourist however, after returning, forgets about the initial data, makes up a fictional image far away from reality of the object, and minimizes the possibility of benefitting from the historical experience. In this method, historic works are objects to the observers’ wonder and not intended to be guides for future. Thus, such kind of tourism turns in to a paseo only interrupts the daily habits and expecting knowledge from it, decreases to its least. That is, in our society the concept of tourism is closer to surfing and fun rather than exploring and learning. The first one, aims at the temporary spiritual state of human and the second one his knowledge and sustainable understanding. It is clear that in tourism, the second one, which is knowledge-oriented, happiness lies in alternative modes of travel and change but its purpose, is the development of the tourist’s insight and promoting his understanding in facing his predecessors’ experiences or nature.