پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Editor in Chief's Speech / What is Travel?سخن سردبیر/ سفر چیست؟77127FAسید امیر منصوریاستادیار دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران0000-0002-2865-6859Journal Article20111011-ساختارشکنى در نحوه شناخت از آدمها و مکانها. فرصتى براى تأمل در خود، دیگران و جایها. امکانى براى بازشناسى آشناها. منظرى براى نگاه نو. جریان مداوم زندگى از پدیدههاى اطراف، شخصیتهاى ثابتى میآفریند. هویت یک دوست در پرتو رابطه روزمره با او تعریف مىشود. "او" محصول رابطهاى ثابت میان ماست. اگر این رابطه دگرگون شود، "او"یى که در ذهن ماست نیز "دیگر" خواهد شد. نه فقط انسانها، که مکانها را نیز از پنجره ارتباط روزمره با آنها مىشناسیم. درخت، شیئى است که جلوى خانه یا کنار خیابان است و هر روز که از خانه به محل کار مىرویم، شاهد عبور شتابان ماست. اما درخت در سفر، موجودى است که رنگ زیبایى دارد، پناهى است که سایه خنکى به ما م ىدهد، خانه پرندگانى است که آنها را نمىدیدیم و صدایشان را نمىشنیدیم. آن درخت در سفر نماد وطن، خاطره و تاریخ ماست. هر معناى جدید براى پدیده قدیم، که روزمره آن را تجربه کرد هایم، با شکسته شدن رابطه عادى ما با آن به دست م ىآید. با این نگاه به سفر بود که به همت دانشجویان و علاقمندان منظر "انجمن سفرهاى پژوهشى منظر" شکل گرفت. اکنون نزدیک یک دهه است که سفر چارچوبى براى شکستن ساختارها و عادتهاى تکرارى ذهن همسفران منظر شده است. برگزارى دهها سفر به گوشه و کنار ایران و پنج سفر یک ماهه به خارج کشور محصول تلاش نزدیک به دویست نفر از علاقمندان منظر در سطوح کارشناسى، کارشناسى ارشد و دکتراست. آنچه همسفران منظر در این سفرها به دست آوردهاند، بینشى پربار و توانمند نسبت به محیط و تاریخ است؛ بینشى که در دانشگاههاى علمزده، که فقط دانش مىآموزند، کمتر یافت مىشود. به جرأت میتوان گفت جسارت و پختگى نوظهورى که در همسفران منظر در قیاس با همسالان خود دیده مىشود معلول تجربههاى سفر است. اینک زمان آن رسیده تا آموزش معمارى و شهرسازى از انحصار آتلیههاى بسته خارج و با تجربه فضا و مردم توأم شود. پرونده این شماره از مجله منظر چند فروغ کوچک از خیل تجربهِها و دستاوردهاى سفر را به نمایش گذاشته است.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121A glance to the city: from above or insideنگاه به شهر، از بالا یا از درون89124FAناصر براتىدکترى شهرسازى، عضو هیئت علمى دانشکده معمارى و شهرسازى دانشگاه
بینالمللى امام خمینى (ره)
قزوین.Journal Article20111011Organizing the physical structure of a metropolitan city such as Tehran in a sensible and acceptable way which could be understandable for the majority of people is one of the main stages in regional planning for the city. Although urban planners and experts agree on the fact that Tehran does not have a coherent structure and it is not legible enough for people to have a clear mental image of the city, the residents of the city make a mental image of the city throughout the time whether it is complete and clear or not. Urban development in Tehran was without having a specific plan and was occasionally and dispersed which made the city fragmented. It is hoped that the fragmented structure of the city to be organized in the future decades by having the new master plan accepted. Therefore, one of the principles in the new master plan was to organize the physical structure of the city. In this paper through a critical approach to the process of generating the physical and spatial structure of the city, a new complementary method is proposed.شکل دادن به کالبد شهرى بزرگ چون تهران، به نحوى که به یک انسجام قابل قبول و قابل احساس برسد، و جهات مختلف آن، توسط عامه مردم، قابل فهم باشد، یکى از اصلی ترین و مهمترین بخش هاى یک برنامه توسعه کالبدى علمى و منطقى براى این شهر است. اگرچه همه کارشناسان و دست اندرکاران رشته شهرسازى بر این امر اتفاق نظر دارند که تهران شهرى است بدون شکل منسجم، غیر قابل فهم، بدون مرکزیت اصلى و فاقد خوانایى، به نحوى که یک شهروند عادى به سختى قادر است که یک نقشه ذهنى (mental map) درست و قابل درک از کلیت آن براى خود فراهم آورد، چه رسد به تازه واردان به آن؛ اما در نهایت ساکنان شهر، براى تداوم حیات شهرى خود، کم و بیش مجبورند نقشه و الگوواره ذهنى خود از شهرشان را، هرچند ناقص، داشته باشند. توسعه کالبدى و غیر کالبدى تهران سالها بدون برنامه مشخص و به صورت موردى، مقطعى، سلیقه اى و جزیره اى اتفاق افتاده است و اینک با تصویب طرح جامع جدید امید می رود، پس از چند دهه توسعه بی برنامه، که تهران را از نظر کالبدى، به شهرى به شدت پراکنده، نامنسجم و اصطلاحاً، چهل تکه، تبدیل کرده است، ساختار فضایى این شهر به سامان آید. بدین ترتیب، یکى از اقدامات بسیار اصولى صورت گرفته در طرح جامع جدید تهران سعى در شکل دهى به ساختار کلى کالبدى شهر تهران بوده است. در این مقاله هدف بر آن است که با نگاهى انتقادى به فرایند روش شناسى و نیز محصول بدست آمده براى ساختار کالبدى فضایى شهر تهران، به روش متفاوت دیگرى اشاره شود که محصول آن م ىتواند مکمل ساختار و استخوانبندى پیشنهادى طرح جامع باشدپژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121The roots of the Persian gardenریشه های باغ ایرانی1015128FAعباس مسعودى، دکترى معمارى، عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى کرمانJournal Article20111011Archetype usually implies to a pattern that is considered as the first model. For recognition of Persian garden archetype, and avoiding common misunderstanding, it seems that a new hypothesis can be brought up. In this regard meanwhile a critical review of something that is assumed as the Persian garden archetype, this model will be challenged basically. In this research, theoretical tools related to the linguistic and mythology will have an important roles.
The structure of this research, based upon two parts. In the first part, the assumed archetype of Persian garden will challenged, and it will discuss the older archetype of this garden. The second part that has not be considered in related researches and is more important, focuses on the likely older models and finally introduces a discovered agricultural system, as the probable archetype of Persian garden. It will be very interesting that this system work today, without any changes for thousand years. We can consider this pattern in a lot of places in the region that is usually assumed as the provenance of Persian garden.
In this relation it is usually assumed that lifetime of myths is limited, and they get expired when they miss their function. The most important achievement of this paper is propose the hypotheses that the origin of Persian garden and its functional pattern is alive and works as an eternal pattern.کهن الگو معمولاً به الگوهایى اطلاق می شود که به عنوان نمونه آغازین مورد اقتباس قرار می گیرد. براى بازشناسى الگوى آغازین باغ ایرانى و اجتناب از بد فهمی هاى متداول، می توان به طرح یک فرضیه جدید مبادرت ورزید.<br /> در این خصوص ضمن بررسى آنچه به عنوان الگوى اولیه باغ ایرانى قلمداد می شود، می توان به تجزیه و تحلیل بنیادى این الگو پرداخت و آنچه را در این رابطه بدیهى فرض می شود به چالش کشید. در این بررسی ها، ابزارهاى نظرى مرتبط با زبان شناسى و اسطوره شناسى بیشترین نقطه اتکاء را تشکیل داده است. ساختار این تحقیق را توجه به دو موضوع تشکیل خواهد داد :<br /> اول اینکه الگوى بدیهى فرض شده باغ ایرانى الزاماً ابتدایی ترین شکل آن نبوده و به نظر می رسد این طرح بندى، وجهى انتزاعى از نمونه هایى قدیمی تر باشد. موضوع دوم که محور اصلى مقاله را تشکیل داده و به نظر می رسد کمتر به آن توجه شده، همانا جستجوى نمونه هاى متقدم است، که در نهایت به معرفى یک سیستم مرتبط با آبیارى منتهى خواهد شد. این سیستم را می توان به عنوان نطفه اولیه باغ ایرانى قلمداد نمود که هنوز به کارکرد خود ادامه می دهد. در معیارى فراتر از باغ ایرانى و دلمشغولی هاى مرتبط با آن به نظر میرسد که نتیجه این تحقیق در رابطه با مقولات مرتبط با کهن الگوها و اسطوره ها از اهمیت بیشترى برخوردار است. در این خصوص چنین فرض می شود که اسطوره ها، عمر محدودى داشته و با از دست دادن کارکردهاى خود "از زندگى مردم خارج شده و تنها در زندگى روشن فکرانه، ادبیات... وارد شده و ادامه حیات بدهند" (بهار، 1384).پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Place Attachment; a Functional and Conceptual Studyدلبستگی مکانی، بررسی مفهومی و کارکردی1621129FAمهرداد کریمى مشاورپژوهشگر دکترى معمارى0000-0001-5536-2138Journal Article20111011Place attachment is a concept which has been the core of many discussions recently. It can be briefly defined as a linkage between the person and the place. Although place attachment depends on the social issues, considering its place dimensions can help in planning the public spaces of the cities. The most usage of place attachment can be mentioned is safety, security and in the place. <br />Relph, Gifford, Low, Altman, Mazumdar, and Giuliani are the key authors that have studied about this title. The purpose of this paper is to define place attachment and its usage.در تعریف اجمالی دلبستگی مکانی به عنوان مفهومی جدید، میتوان گفت؛ پیوندی میان شخص و محیط است که ابعاد مختلف انسانی و مکانی آن از ویژگیهای خاصی نیز برخوردار است. اگرچه ابعاد دلبستگی مکانی وابستگی بسیاری به مسایل اجتماعی دارد؛ اما در ابعاد مکانی آن میتوان قابلیتهایی را ارائه نمود که در تصمیمگیریهای مربوط به فضاهای عمومی در شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد. از مهمترین کارکردهای دلبستگی مکانی میتوان به ایجاد امنیت در محیط، هدفمندی در اشخاص و ایجاد انسجام زمانی اشاره کرد. «رلف»،2 «گیفورد»3، «مزومدار»4، «گیلیانی»،5 «لو» 6و«آلتمن» 7 از صاحبنظران بنام این حوزه بشمار میروند. این نوشتار قصد دارد با ارائه تعریفی جامع و ساده از دلبستگی مکانی، نمونهای از کارکردهای آن را نیز توضیح دهد.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Iran mythological Landscapeمنظر اساطیری ایران2227130FAسلماز مصباح نمینىکارشناس ارشد معمارى منظر،
عضو و نایب رئیس هیئت
مدیره شرکت مهندسین
مشاور خودآوندJournal Article20111012Fundamental structure of the present text, is a theoretical approach to the extraction and refinement of the cultural resources and riches of the society and the subject of the landscape architecture of the historical garden in Behshahr is based on that theory. <br />An effort to find the main elements of the special structure of the city and the formation of its fundamental frame work is one of the goals of the new science called landscape architecture. But an understanding of the historic atmosphere of the public space and its reconciliation with the modern life in a way to express the relation between modern living and historic formation and evolution of space models, if not scares, no available examples are at hand for any comparisons. Not to mention that during the few years, works of the same genre have been carried out under the name of upgrading the fabric and spatial modeling by the ministry of housing and urban development as well as the organization of cultural heritage. <br />Harnessing the restoration potential and organization the lost and idle spaces within the spaces of our study, is one of the techniques used in the expression of mythical concepts and historic events. <br />The organization and restoration of spatial models based on procedures in line with the culture and backgrounds of the society is another technique available for the landscape architect to experiment. The main subject in this thesis, has been a research about the inner and outer spatial capacities of the seven Safavid. Gardens of Behshahr, so far as to evaluate the possibility of the realization of the hidden spaces in the story of Rustam's Seven Ordeals.اگرچه تلاش برای شناسایی عناصر اصلی تشکیلدهنده ساختار فضایی شهر و جستجوی چگونگی تشکیل استخوانبندی اصلی آن، از جمله اهداف دانش نوینی موسوم به «معماری منظر» به شمار میرود؛ اما، درک روح تاریخی حاکم بر فضاهای همگانی و عمومی و دمیدن روح زندگی امروزین در کالبد فضا به ترتیبی که مناسبات حاکم بر داستان تشکل و دگرگونی فضا را به زبان آشنا با زندگی معاصر برقرار سازد از جمله تلاشهایی است که اگر نادر نباشد، نمونه و شاهدی در دسترس نیست تا آن را به محک قیاس درآورد. البته در سالهای اخیر، تجاربی از این جنس و با عنوان معاصرسازی بافتها و فضاهای شهری در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان میراث فرهنگی قرار گرفته است.<br /> استفاده از پتانسیل احیاء و ساماندهی فضاهای گمشده و معطلمانده در پهنههای مورد مطالعه، یکی از تکنیکهایی است که در جهت بیان مفاهیم اساطیری و حوادث و رویدادهای تاریخی به کار گرفته شده است. ساماندهی و احیای فضاها از طریق تزریق عملکردهایی که برگرفته از منابع و ثروتهای فرهنگی – هویتی است بخشی از تکنیکهایی است که میتواند توسط معماران منظر مورد تجربه و آزمون قرار گیرد.<br /> ساختار اصلی مقاله حاضر، به بیان دیدگاههای نظری مبتنی بر استخراج، تصفیه و پالایش منابع و ثروتهای فرهنگی جامعه معطوف است که بر اساس آن موضوع پروژه «معماری منظر باغهای تاریخی بهشهر»، بر بستر آن، خلق و طرح شده است. سوژه اصلی مورد توجه در این پروژه، بررسی ظرفیت فضاهای درونی یا پیرامونی هفت باغ صفوی بهشهر بوده است. تا آنجا که امکان تحقق برنامه احیای فضاهای نهفته در داستان هفت خان رستم را در این عرصه، ارزیابی نماید.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121The essence of the environmentماهیت محیط2831131FAمحمد جلیلىکارشناس ارشد معمارى، عضو باشگاه
پژوهشگران جوان دانشگاه
آزاد اسلامى واحد همدانJournal Article20111012As modern architecture movement began to decline and criticisms were levelled at the incompleteness of human model used by the designers of the movement, environmental psychology was established as a major. Afterwards, through developing the related studies and increasing the use of the term environment by researchers of different scientific areas, it became difficult to realize the meaning of environment. In the literature of environmental psychology different models and classifications have been made of environment and its components. Having analyzed these models and having developed Rapport’s definition of environment, present study suggests a framework for understanding the nature of environment and its components. According to this framework, environment is a set of relationships between objects with objects, objects with human, and human with human. Based on this, environment has three components: natural environment, human-made environment, human-interaction environment.با افول نهضت معماری مدرن و وارد کردن انتقاداتی به طراحان این نهضت در کاربرد ناقص مدل انسان، رشتهای به نام «روانشناسی محیط» تأسیس شد. پس از آن، با توسعه مطالعات این رشته و کاربرد روزافزون واژه «محیط» توسط پژوهشگران حوزههای مختلف علمی، تشخیص معنای محیط مشکل شد. در ادبیات روانشناسی محیط، مدلها و طبقهبندیهای متفاوتی از محیط و مؤلفههای آن صورت گرفته است. مقاله حاضر، با مرورِ تحلیلی این مدلها و با توسعه تعریف راپاپورت از محیط، چارچوبی برای فهم ماهیت محیط و مؤلفههای آن پیشنهاد میدهد. طبق چارچوب این مقاله، محیط یک سری رابطه بین اشیاء با اشیاء، اشیاء با انسان، و انسان با انسان است. بر این اساس، محیط دارای سه مؤلفه اساسی است : محیط طبیعی، محیط انسانساخت و محیط تعاملات انسانی.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Globalization: an inner-talk with the local architectureجهانیسازی، گفتگویی درونی با معماری بومی3239132FAملیحه تقیپورکارشناس ارشد معماری، مدرس دانشگاه شیراز و عضو گروه پژوهشى
مجتمع صنعتى علیپورمحسن اکبرزادهکارشناس معمارى، عضو گروه پژوهشى
مجتمع صنعتى علیپورJournal Article20111012The climatic differences caused economic cultural and inevitably architectural differences in agricultural and livestock era as identicalness of economic processes dictates common condition to culture and architecture after the industrial revolution. The third revolution which considered to be globalization based on Fokoyama transnational economy and McLuhan's borderless world of information , with biological similarities of second revolution , also has the capacity for protecting cultural distinction of the first revolution. The condition in the world architecture today has aroused international attitudes and regional products, the event which reveals itself and ranges from an urban context to a private space of interior design or even furniture design. Although tradition which is the product of the first revolution couldn't be considered as a biological pattern, it may be possible to reach a useful discourse with tradition through a globalize world, willingly during the history across the globe.در دوران کشاورزی و دامداری، تفاوتهای اقلیمی سببساز تفاوتهای اقتصادی، فرهنگی و لاجرم معماری میشد و پس از انقلاب صنعتی نیز، همانندی در فرایندهای اقتصادی، وضعیتی همگانی را به فرهنگ و معماری ملل دیکته میکرد. انقلاب سوم که از آن به «جهانیشدن» تعبیر میشود بر پایه اقتصادهای فراملی (فوکویاما) و جهان اطلاعاتی بیمرز (مک لوهان) در عین تأمین تشابهات زیستی انقلاب دوم، این ظرفیت را دارد که لایههای تمایزجویانة فرهنگی انقلاب اول را نیز حفظ کند. این وضعیت در معماری امروز جهان نیز رویکردهای بینالمللی (مشابه) و محصولات منطقهای (متفاوت) را در پی داشته است. اتفاقی که خود را در مقیاس یک بافت شهری تا طراحی داخلی فضاهای خصوصی و یا حتی طراحی مبلمان به رخ میکشد. هرچند دیگر نمیتوان سنت را که محصول انقلاب نخستین است به مثابه الگویی زیستی در نظر گرفت اما از درون جهان جهانیشده میتوان به گفتگویی بهرهگیرانه با سنت روی آورد؛ گفتگویی بیجبر، درطول تاریخ و عرض جغرافیا.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Landscape as a way of knowing the worldمنظر، راهی برای شناخت جهان4045133FAامین حبیبىدکترى معمارىhttps://orcid.org/0000-0002-3872-1220Journal Article20111012There is a hint of the science of landscape as process and pattern, and of landscape design and management interventions; of the social and political relationships that underlie landscape, and of different cultural readings of landscape. These are not only different forms of landscape narrative but also different ways of knowing the world. One result of the translation of landscape thinking into different settings can be a sharpening of points of difference, and a central theme of this chapter is the tension between landscape as conventional and typically privileged knowledge and other expressions of landscape as a way of knowing the world.در این مقاله اشاراتی به علم منظر به عنوان فرایند و الگو، طراحی منظر و مداخلات مدیریتی، ارتباطات اجتماعی تشکیلدهندة مبنای منظر و تعابیر فرهنگی متفاوت از منظر صورت میگیرد. اینها فقط شکلهای مختلف روایت منظر نیستند بلکه شیوههای مختلف شناخت جهان هم میباشند.<br /> یکی از نتایج انتقال تفکر منظر به گونههای مختلف میتواند تفاوتهای آشکار در دیدگاهها باشد. از مضامین اصلی این مقاله، تنش بین منظر به عنوان دانش متعارف و نمودهای دیگر منظر به عنوان شیوهای برای شناخت جهان است.پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Knowledge or Insight?دانش یا بینش؟4659134FAJournal Article20111012--پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Simcoe Bridge, a Perspective of Wood and Steelپل "Simcoe" نظرگاهی از چوب و فولاد6063135FAثمین ژندJournal Article20111012--پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121Future of Expo: Change or Annihilation?آینده اکسپو : تغییر یا انحلال؟6467136FAمهرداد سلطانىدکترى معمارى، عضو هیئت علمى گروه معمارى دانشگاه زنجانJournal Article20111012--پژوهشکدۀ هنر، معماری و شهرسازی نظرمنظر2008-744621220110121The Index of Volume Iنمایه دورة اول مجله منظر6871137FAJournal Article20111012--